کد مطلب:90278 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201

فروتنی «و مشیهم التواضع»











مشی: رفتن، رفتن به نرمی، حركت دادن پاها و نقل آنها از مكانی به مكان دیگر، خواه تند باشد و خواه آهسته، مشی كردن، راه رفتن، خط مشی، روش كار، مسیر كار و نحوه ی اجرای امور.

مشی الرجل مشیا اذا كان علی رجلیه، سریعا او بطیئا و الجمع مشاه. امش بدائك ما مشی بك.

تواضع: فروتنی كردن و از جای خود برخاستن برای احترام دیگری، اسم مصدر آن فروتنی و جمع: تواضعات، یعنی اهل تقوا به هنگام راه رفتن، از تندروی كه نشانه ی سبك سری و از كندروی به سبك خاص كه علامت تكبر و خودپسندی است، اجتناب نموده و فروتن وار راه می روند.

قرآن كریم، به هنگام بر شمردن صفات ویژه ی عبادالرحمن، كلمه «هون» كه به معنای

[صفحه 93]

آرامش و وقار است و با تواضع تقریبا مرادف است آورده «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا» و در سوره های اسراء و لقمان، آیاتی درباره ی تنظیم سیر سلوك و روشی انسانی بر پایه ی تعدیل اخلاق درونی و رفتار برونی وجود دارد كه از موانع فضیلت انسانها سخن گفته، تا انسانهای فضیلت جو با عبور از این موانع، به قله ی كمال آدمیت پرواز نمایند.

یكی از آن آیات این است: «و لا تمش فی الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا.»:

و هرگز به كبر و ناز بر زمین گام مزن، كه با این عمل نمی توانی زمین را بشكافی و نه بر قله كوه پرواز كنی.

راغب اصفهانی گوید: «المرح شده الفرح و التوسع فیه.»

«و لا تصعر خدك للناس و لا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب كل مختال فخور.»: با تكبر از مردم روی برمگردان و با خوشحالی متكبران، بر زمین گام مزن، بی گمان خداوند گردنكشان و خودستایان را دوست ندارد.

صعر: كج كردن رخسار از كبر، اختیال، گردنكشی، فخر، خودستا و تاختن بر مردم با برشمردن نیكی های خود

«تلك الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین.»: این دار آخرت (و سرای جاویدان) از آن كسانی است كه در زمین، خواهان مقهور ساختن دیگران نبوده، فساد و تبهكاری، فتنه و آشوب را برپا ننموده، شرارت

[صفحه 94]

و بدكاری را شیوه ی خود نمی سازند و عاقبت پسندیده برای پرواپیشگان است.

به هر حال پرهیزكاران و سالكان واقعی راه حق، همانگونه كه از تكبر، سركشی و فسادكاری مصونیت یافته اند، همچنین از ذلت و فرومایگی كه شخصیت كشی است اجتناب می ورزند. شعار آنها نه تكبر و خودبینی و نه ذلت و فرومایگی است زیرا كه ذلت نیز، همانند تكبر بر ضعف شخصیت، دلالت دارد و از فضیلت آدمی می كاهد.

«لا ینبغی للمومن ان یذل نفسه.»: سزاوار نیست مومن خود را به ذلت بكشاند. قال اباعبدالله علیه السلام: «ما من رجل تكبر او تجبر الا لذله وجدها فی نفسه.»: هیچ مردی تكبر نمی ورزد و خودستایی نمی كند، مگر به دلیل كمبود و حقارتی كه در خود می یابد.

راغب اصفهانی گوید: «الجبار فی صفه الانسان یقال لمن یجبر نقیصته بادعاء منزله من التعالی لا یستحقها و هذا لا یقال الاعلی طریق الذم.»: جبار در وصف انسان، به كسی گفته می شود كه كمبود خود را به ادعای مقام و منزلتی از تعالی كه استحقاق آن را ندارد، جبران می كند. بدیهی است این صفت یكی از صفات ناپسند آدمیان است.

این دو حدیث به موازات یكدیگر، از نقص و كمبود دارندگان این صفات، سخن می گویند، اما متقین كه به كمال رسیده اند، در وجود عالی آنها، نقصی مشاهده نمی شود كه خود را به خاطر كالای ناچیز دنیا، به ذلت افكنده و یا نقص خود را با تكبر جبران بنمایند.

كوتاه سخن آنكه علی علیه السلام اعمال و صفات انسانهای درستكار را، بر پایه ی تعادل و میانه روی، در ابعاد گسترده اش قرار داده و راه و روش قرآن كریم را، بر آن منطبق می داند.

«و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علی الناس.»: همچنان شما را گروه

[صفحه 95]

میانه رو قرار دادیم، تا اعمال و رفتار شما بر مردم گواه باشد.

مسلمانان، چه در رفتار و چه در عقیده، به اصل میانه روی و دور از افراط و تفریط قرار دارند، نه مانند یهودیان كه تنها به زندگی مادی و لذتهای جسمانی توجه دارند و حیات معنوی و فضائل انسانی را، نادیده می گیرند و به لذتهای این عالم، چشم دوخته اند (افراط) و نه مانند مسیحیان كه مدعی كناره گیری از لذتهای جسمانی و بهره مندی از مسائل روحی هستند (تفریط).

مكتب اسلام انسان را، معجونی مركب از روح و جسم می داند و هر دو جانب را در نظر گرفته و زندگی سعادتمندانه را در كمال روح و جسم می بیند. بدین جهت میانه روی را به عنوان یك اصل، اتخاذ نموده و پیروان خود را به این اصل دعوت می كند.

اهل تقوا كه الگوی واقعی دستورات اسلام اند همیشه به این اصل تكیه دارند، چرا كه سعادت دنیا و آخرت در گرو این اصل می باشد.

[صفحه 96]


صفحه 93، 94، 95، 96.